Best Actor
Best Actor Sam Derakhshani
درباره وبلاگ


sam and assal
آخرین مطالب
نويسندگان

 

 

عکس با تشکر از سپیده جونم وب همه زندگیم سام

سپیده جون=و یه نکته رو بگم من از آقای درخشانی پرسیدم که به سرشون چی شده که اون قسمت مو ندارن؟ خدای نکرده اتفاقی نیفتاده؟ گفتم که نه اون شب تو مراسم به خاطر واکسی که به موهاشون زده بودن موهاشون چسبیده بوده بهم که اونطوری دیده میشده و اتفاقی برای سرشون نیفتاده.

خداروشکــــــــر

ادرس لینک دانلود مراسم تجلیل از عوامل اوای باران

کلیک بفرمایید ایشالا که راحت دانلود شه براتون

 

chareha.ir/%D8%AA%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84-%D8%A2%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7/#more

 1392147960 ava3 دانلود مراسم تجلیل از دست اندر کاران ساخت سریال آوای باران + عکس

1392147984 ava4 دانلود مراسم تجلیل از دست اندر کاران ساخت سریال آوای باران + عکس

 

يك فنجان چاي با سام درخشاني
آخر «آوای باران» را به ما هم نمی‌گویند!
بانی فیلم آنلاین:

بانی فیلم گروه تلویزیون - مجتبي احمدي:سام درخشاني با دو مجموعه پرمخاطب «پژمان» و «آواي باران» سال موفقي را پشت سرمي‌گذارد و با دست رد زدن به سينه يكي ـ دو پيشنهاد نوروزي نشان مي‌دهد امروز پخته‌تر از قبل انتخاب مي‌كند و مراقبت مي‌كند تا جايگاه امروزش در نظر مخاطب تلويزيون متزلزل نشود. او كه در كارنامه تلويزيوني‌اش ژانرهاي مختلف از جمله پليسي، كمدي، ملودرام‌هاي خانوادگي و... ديده مي‌شود، امروز به سينما هم فكر مي‌كند. درخشاني دوست ندارد بشنود فلاني فقط بازيگر تلويزيون است، پس به يك سينمايي ماندگار و بفروش فكر مي‌كند و حاضر نيست به هر قيمتي تن به اين تغيير مديوم بدهد. بازيگر نقش نادر در روزهايي مهمان يك فنجان چاي «باني فيلم» شد كه خيلي‌ها انتظار دارند بدانند پايان قصه «آواي باران» به كجا مي‌رسد. امروز شايد، اما چند روز پيش كه سام مهمان ما در «باني فيلم» بود خودش هم از پايان ماجرا اطلاعي نداشت. به هر حال هر كارگرداني سبكي دارد، برخي حتي چند فينال مي‌گيرند و روز آخر يكي را رو مي‌كنند...

------------------------------------
الان ديگر فهميديد چه بلايي قرار است بر سر شخصيت‌ها بيايد؟
ـ باور كن نه، آقاي سهيلي زاده عادت دارند 3ـ4 قسمت آخر قصه‌شان را لو نمي‌دهند. تا قسمت 36 را مطلع بوديم از 36 تا 40 را نمي‌گويند!
اين تصميم چقدر در كار تو به عنوان بازيگر مؤثر است؟
ـ (مكث مي‌كند)
اينكه تو از انتهاي قصه و پايان شخصيت در فينال داستان مطلع باشي، قطعاً مي‌تواند در طراحي نقش مؤثر باشد؟
ـ ببين اين تصميم مثل اين است كه تو از ادامه زندگي‌ات مطلع نيستی و خودت را به تقدير سپردي. ما هم شش ماه است كه يك كاراكتر را طراحي كرديم و آن را زندگي مي‌كنيم. اين اواخر فيلمنامه كه مي‌رسد من ديگر داستان آن سمت قصه (قصه شكيب و...) را نمي‌خوانم، چون دليلي ندارد از ماجراي آن طرف مطلع باشم. من فقط قصه خودم را مي‌خوانم و مثل يك انسان كه در زندگي واقعي‌اش از دقايقي بعد اطلاع ندارد، رفتار مي‌كنم. وقتي تو از ادامه ماجرا مطلع هستي با پيش فرض بازي مي‌كني.
در واقع بازي مي‌كني تا از نقطه A‌به B در داستان برسي؟
ـ بله و به نظرم اين خوب نيست. به نظرم بهتر است كه كاراكتر تو ناآگاهانه پيش برود و سوار بر قصه در انتظار اين باشي كه چه اتفاقاتي در راه است. فكر مي‌كنم اين شيوه آسيبي به كار بازيگر نمي‌زند. ضمن اينكه حتماً مفيد است كه آقاي سهيلي‌زاده اين تكنيك را به كار مي‌برد. در مورد شخص خودم هم بايد بگويم اصولاً حافظه كوتاه مدتم بهتر از دراز مدت است. به همين دليل سر صحنه و در زمان تمرين وقتي دوستان مشغول پيدا كردن جاي دوربين هستند، من ديالوگ حفظ مي‌كنم. جالب است بداني اگر آن موقع 5 صفحه هم باشد حفظ مي‌كنم. نكته اينجاست كه در لحظه بازي ديالوگ‌ها براي من بكر است و اتوماتيك از دهانم خارج نمي‌شود. در واقع ديالوگ‌ها عين زندگي ادا مي‌شود و ملكه ذهنم نيست.
يادم مي‌آيد سر سريال «پژمان» كه مهمان يك فنجان چاي «باني فيلم» بودي، خبر از حضور در مجموعه «آواي باران» و ايفاي يك نقش در دو سن متفاوت دادي...
ـ بله...
نگران اين بودي كه نكند نادر با حضورت در سريال «پژمان» شباهتي داشته باشد.
ـ دقيقاً و اين دغدغه مدام با من بود. نادر را در بخش اول قصه بايد طوري بازي مي‌كردم كه نه تنها ذهن مخاطب را به سمت سريال «پژمان» كه خيلي از پخش آن نگذشته بود نبرد، بلكه بايد مراقب می بودم كه نادر به زيور هم با خصوصيات شخصيتي‌اش نزديك نشود. در پارت اول من سعي كردم توپ مدام در زمين زيور باشد.
دوست داشتي سياهي‌هاي كاراكتر خاكستري نادر رو نشود؟
ـ دقيقاً، ببين مردم ما خيلي با كاراكتر منفي ارتباط برقرار نمي‌كنند. من هوشمندانه سعي كردم اين مسئله را در طول كار رعايت كنم و در كل اين قصه شما نادر را خاكستري مي‌بينيد نه سياه...
«نادر» در بخش اول قصه هرگز يك كاراكتر منفي نيست و مشخصا او تحت تأثير «زيور» همسرش تغيير شخصيت مي‌دهد و پس از 20 سال به نادري تبديل مي‌شود كه ما امروز مي‌بينيم؟
ـ نادر هم تحت تأثير «زيور» تغيير رفتار مي‌دهد و هم اينكه من يك بلاهتي را براي او در نظر گرفته بودم كه برخي رفتارهايش از سادگي او نشات بگيرد نه از آب زيركاه بودنش. او يك پسر ساده شهرستاني بود كه در طول ماجرا كم كم تغييراتي محسوس در او ايجاد مي‌شود. من براي هيچ يك از رفتارهاي نادر نقشه نكشيده بودم و همه چيز در لحظه اتفاق افتاد. به طور مثال نادر و زيور برنامه‌اي براي اين نداشتند كه وقتي دايي برمي‌گردد دخترشان را به جاي باران جا بزنند. ضمن اينكه ما امروز فقط يك وجه از زندگي اين خانواده را مي‌بينيم. نكته اساسی در مورد خانواده نادر اين است كه آنها معتاد نيستند، داغون نيستند، كسي از آنها شكايتي ندارد، خوب زندگي مي‌كنند و تنها معضل زندگي‌شان رفتاري است كه با دايي‌شان انجام داده‌اند.
به نظرت كلاه‌برداري در اين حد كافي نيست؟
ـ (مي‌خندد) نادر و همسرش زياده‌خواه هستند و همين مسئله باعث شد خيانت در امانت كنند. شايد خيلي‌ها در اين موقعيت همين رفتار را انجام دهند. وقتي كه تو مي‌شنوي طرف حبس ابد است و ديگر برنمي‌گردد، خيالت راحت مي‌شود كه او برنمي‌گردد.
اما توطئه چيده شده درخصوص باران و پدرش مشخصا نمي‌تواند با بلاهت نادر همخواني داشته باشد و مي‌توان حس كرد كه زيور نقش اصلي اين ماجراست و نادر بيشتر يك مجري بوده است؟
ـ‌ به هر حال اينها آدم‌های مشكل داري بودند. ما در شناسنامه‌اي كه براي اين شخصيت‌ها در نظر گرفته بوديم، مي‌ديديم كه زيور با مشكلات بسيار زيادي بزرگ شده است. او در يك زيرزمين نمور با پدرش زندگي مي‌كرده و... اين پيشينه بسيار كمك مي‌كند كه ما حس كنيم زيور تحت هر شرايط تلاش كند زندگي‌اش را تغيير دهد.
شايد اگر زيوري وجود نداشت، نادر اين مسير را نمي‌رفت؟
ـ موافق هستم. شايد اگر زيور نبود نادر «باران» را نگاه مي‌داشت و آن خانه را ترك نمي‌كرد. هر چند كه نمي‌توانست زندگي خوبي براي باران مهيا كند. من حدس مي‌زنم كه نادر حداقل در اين 20 سال، 4 مرتبه مي‌رفت دايي‌اش را مي‌ديد و حتي پولي به او مي‌داد تا درزندان خيلي به او بد نگذرد، اما نادر تحت تأثير زنش بسيار تغيير رفتار داده است. زيور و نادر به واسطه اينكه مطمئن هستند ديگر دايي برنمي‌گردد، تمام پل‌هاي پشت سرشان را خراب مي‌كنند تا اينكه دايي برمي‌گردد و... شك نكنید اگر نادر و زيور دختر نداشتند، زيور خود را جاي باران جا مي‌زد! (مي‌خندد) اگر دقت كرده باشي زيور و نادر خيلي فكورانه تصميم نمي‌گيرند و معمولاً دم دستي و احمقانه عمل می کنند.
به نظرم فصل اول قصه مي‌توانست بيش از اين ادامه پيدا كند و ما پس از دست يافتن نادر و زيور به اموال طاها در شرايط جديد نيز آندو را ببينیم.
ـ بله، جا داشت.
در اين شرايط وضع جديد نادر و زيور نيز بيش از اين قابل باور بود؟
ـ قبول دارم، ولي فصل اول به لحاظ زماني شرايط دشواري در بحث تهيه و توليد دارد. محدوديت‌هاي زياد حفظ راكورد كه واقعاً نگه داشتن آن در شرايط امروز بسيار مشكل است. خيلي از نقدهايي كه به سريال «آواي باران» شد- كه البته من با همه آنها موافق نيستم برمي‌گردد به همان 10 قسمت ابتدايي، چرا رنگ اينطور است؟ چرا لباس‌ها اينگونه است؟ چرا فقط بسنده كرديد به شلوار پيله‌دار نادر؟ چرا فقط به لوازم خانه بسنده كرديد و...
با اين حال مي‌شد نادر تازه به پول رسيده و زيوري كه عقده رسيدن به يك جايگاه اينگونه به لحاظ اقتصادي را داشت را در همان 20 سال گذشته ديد؟
ـ موافقم براي خود ما هم خيلي خوب بود. ضمن اينكه خيلي‌ها هم هستند كه 10 قسمت ابتدايي و نادر 20 سال پيش را نديدند و متوجه جنس تفاوت بازي من در اين دو سن متفاوت نشدند.
اگر سام درخشاني از قصه نادر 20 سال پيش و بعد و مسير قصه مطلع بود، قطع به يقين مي‌توانست طراحي درستي براي رفتارها، شخصيت‌پردازي به لحاظ روانشناسي كاراكتر و... در مورد اين شخصيت داشته باشد.
ـ ما يك استركچر (چهارچوب) كلي از اين قصه داشتيم و من تمام تلاشم را به خرج دادم كه ريز به ريز و جز به جز اين تفاوت رفتاري و خصوصيات مورد نياز نادر را در دو سن مختلف در بازي‌ام داشته باشم. تا قسمت 36 از داستان مطلع بودم و تنها 4 قسمت را نمي‌دانستم كه سياست كارگردان بود و خودش باید راجع به آن پاسخگو باشد.

موافق هستي بازيگر شخصيت نادر از طراحي‌هايي كه براي اين شخصيت داشته بگويد؟
ـ من روي لحن و گويش نادر در دو سن مختلف خيلي كار كردم. سعي كردم بسياري از اكت و رفتارهاي نادر كه در 20 سال پيش او ديده مي‌شد در سن فعلي‌اش وجود نداشته باشد. بسياري از تيك‌های رفتاري نادر مثل مدام بالا كشيدن شلوار را ديگر در او نمي‌بينيد. نادر در سن فعلي‌اش شيك شده...
البته شلوار بالا كشيدن كماكان در رفتار نادر وجود دارد؟
ـ (مي‌خندد) بله حالا شيك شده و از يك طرف شلوارش را بالا مي‌كشد. به هر حال 20 سال گذشته و اينها 20 سال مرفه زندگي كردند، خارج رفتند و ديدند، معاشرت‌هاي خاص دارند و در کل شرايط اجتماعي‌شان تغيير كرده است. تلاش كردم اين تفاوت در برخورد، لحن و بيان و... نادر محسوس باشد.
و البته تغيير سن.
ـ بله حتماً لحن نادر در اين 20 سال تغيير كرده، پخته‌تر شده و با مراقبت بيشتري اداي ديالوگ مي‌كند.
از گريم نادر براي سن جديد‌ش راضي هستي؟ سام درخشاني جلوي آئينه توانست اين تغيير زمان و سن و سال را در صورت خودش ببيند كه بتواند آن را در لحن و كلام و بازي‌اش، قابل باور ارائه كند؟
ـ حرفه‌اي نيست كه من بخواهم راجع به گريم و خيلي چيزهاي ديگر كه ارتباطي با بازيگر ندارد صحبت كنم، اما بايد بگويم با توجه به محدوديت‌هاي زماني يك پروژه شرايط فرق مي‌كند. يك وقت تو داري سريال «مختار» را مي‌سازي، 6 سال وقت داري پس روزي 5 ساعت هم مي‌تواني گريم شوي، ولي وقتي در اين كار گريم ما از 20 دقيقه به 25 دقيقه مي‌رسد دستياران كارگردان با فك و فاميل مي‌آيند سراغ تو كه پس كجايي؟! آنها هم مقصر نيستند فرصت نيست، اين محدوديت زماني باعث مي‌شود گاهي در هر بخش افت كيفي داشته باشيم، شوخي نيست ما روزي 10 ـ 12 دقيقه مي‌گيريم، اگر 10 ـ 12 دقيقه ما در يك روز به 8 دقيقه برسد، پخش به ما مي‌رسد. ضمن اينكه خيلي چيزها به حس خود بازيگر، قصه و ارتباط با كارگردان برمي‌گردد ولي به هر حال نمي‌توان تأثير گريم، لباس، اكسسوار و... را ناديده گرفت. و قابل باور بودن گريم براي خود بازيگر و مخاطب را مدنظر نداشت.
همين الان كه من جلوي تو نشستم، مي‌بيني كه موهاي من سفيد است. اين موي سفيد با ماژيك كار شده است كه در تصوير بخشي از آن منتقل مي‌شود و اين شايد بتواند مورد نقد قرار بگيرد. شايد الان به من بخورد 47ـ 48 ساله باشم اما در تصوير شايد اين زمان 5 سال كمتر شود و كار من را به عنوان بازيگر سخت‌تر كند، چرا كه ممكن است باورپذير نباشم، اما اجازه بده در مورد مسائلي كه در حيطه وظايف من نيست صحبت نكنم. من بازيگرم و بايد در بازي‌ام همه چیز قابل باور باشد و رفتارم منطقي جلوه كند.

در زمان پخش سريال با كارگردان راجع به بازخورد مخاطب از فاكتورهاي مورد نياز در قابل باور بودن نادر 47 ـ 48 ساله صحبت كرديد؟
ـ بله بارها اين اتفاق رخ داده است. به طور مثال نادر از حنجره‌اش حرف مي‌زند و اين باعث مي‌شود نفس كم بياورد، تو مي‌بيني در ديالوگ‌هاي بلند او نمي‌تواند كاملاً جمله‌اش را به پايان برساند. اوايل آقاي سهيلي‌زاده اين را دوست نداشت و مي‌گفت اين نفس را درست كن! اما از زمانيكه كار پخش شد و اين بازي مرا (به لحاظ اداي جملات) روي آنتن ديد نظرش تغيير كرد. جالب اينكه الان من اين مسئله را بيشتر استفاده مي‌كنم و ايشان اخطاري به من نمي‌دهد معلوم است كه كارم درست بوده است.
نكته ديگر در مورد نادر اينكه تو وزن خودت را هم پايين‌آوردي، در حاليكه در سن بالاتر، شرايط بهتر زندگي و تغيير وضعيت اقتصادي نادر مي‌توانست درشت‌تر از 20 سال پيش خودش به نظر برسد؟
ـ (مي‌خندد) من آن زمان تازه از سريال «پژمان» درآمده بودم و چاق بودم با خودم گفتم خب الان كه فرصت نيست لاغر كنم و نادر لاغرتر نشان بدهد. حداقل دور اول سريال را چاق باشم، از اين چاق‌هاي آويزان، با آن طرز لباس پوشيدن و پيله‌هاي شلوار، در پارت دوم كه نمي‌توانستم بيش از اين چاق شوم، پدرم در مي‌آمد! با خودم گفتم بهتر است حالا نادر را لاغرتر ببينم. او الان مرفه است و احتمالاً به بهترين باشگاه ورزشي تهران مي‌رود.
خيلي سخت نبود در يك سريال بيش از 40 قسمتي با اين همه زمان و گاهي تكرار سكانس‌هاي غيرموثر، اين توضيح تو را هم ببينیم، باشگاه ورزشي و...
ـ قبول كن خيلي چيزها ديگر دست من نيست. ضمن اينكه وقتي تعداد كاراكترهاي يك قصه زياد است، شرايط طوري نيست كه ما بتوانيم همه موارد را در مورد يك شخصيت مدنظر قرار دهيم. اين يك سريال است با كلي آدم و قصه‌هايشان، يك زمان تو يك فيلم سينمايي كار مي‌كني که 80 سكانس دارد 60 سكانس آن مربوط به يك كاراكتر است. در آن شرايط اوضاع فرق مي‌كند.
ارتباط و كنش و واكنش‌هاي دو شخصيت نادر و زيور از پارت اول تا 20 سال بعد يكي از نقاط عطف سريال است. به نظرم يكي از فاكتورهایي كه به قابل باور شدن بازي سام درخشاني كمك كرده و باعث شده ما بتوانيم او را با اين هيبت در مقام پدر سياوش خيرابي (البته خيلي سخت) بپذيريم درآمدن روابط درست تو در بازي با الهام چرخنده است. از اين همكاري مشتركتان جلوي دوربين سهيلي‌زاده بگو؟
ـ من همان ابتدا كه فيلمنامه را خواندم حس كردم نقش زيور خيلي سخت است، آن اوايل نگران بودم كه چه كسي قرار است اين نقش را بازي كند. به هر حال ارتباط اين دو نقش آنقدر زياد بود كه من نياز مي‌ديدم يك بازيگر توانا ايفاگر آن باشد. خانم چرخنده قرارداد را بستند و ما رفتيم در دورخواني، همان زمان من فهميدم كه ايشان با تمام توان و انگيزه آمده‌اند تا انرژي بگذارند. يك جور كه گويا براي نشان دادن توانايي و استعدادشان به اين نقش نياز دارند. و اين خيلي مهم است. تو بهتر از من مي‌داني كه امروز اكثر بازيگران ما اشباع هستند. طرف سر اين سريال است، قرارداد سه كار بعدي‌اش را هم بسته و اصلاً برايش اهميت ندارد كه ديگران چه مي‌گويند. خانم چرخنده واقعاً به نقش زيور فكر كرده بود با انرژي مي‌آمد و من هم كه علاقه‌مند به تعامل با بازيگر مقابل براي ايجاد يك حس خوب و قابل باور در صحنه. خانم چرخنده  بازيگر بسیار حرفه‌اي است. ايده‌هاي خوبي داشت به نظرات بازيگر مقابلشان هم اهميت مي‌دهد  فكر مي‌كنم همانطور كه تو اشاره كردي حضور قابل باوري را از نادر و زيور در مقابل يكديگر به نمايش گذاشتيم. در فصل اول ما نادر را تحت تأثير زنش مي‌ديديم و در فصل دوم ماجرا تغيير كرد. او ديگر زن ذليل نبود و حرف اول و آخر را مي‌زد. اين را با هدايت خوب آقاي سهيلي‌زاده در اجرا با تعامل درآورديم. اصولاً تا به امروز با هر بازيگري كار كردم، سعي داشتم پارتنر خوبي باشم. اگر يادت باشد سر سريال «پژمان» با پژمان جمشيدي يا سر سريال آقاي بذرافشان (نابرده رنج) با كامبيز ديرباز نيز در اين مورد صحبت كرديم. اصولاً به خوب بودن كل كار و گروهي بودن موفقيت در اين حرفه اعتقاد دارم. به دنبال نمايش خودم نيستم. مطمئن هستم اگر كل كار خوب باشد من هم خوب ديده مي‌شوم.
اصولاً كارگردان‌هاي مختلف در پروژه‌شان شيوه‌هاي متفاوتي را در هدايت تيم بازيگري و حتي مديريت قصه‌گويي دارند، با حسين سهيلي‌زاده كار چگونه بود؟
ـ تو من را مي‌شناسي، اهل تملق نيستم. واقعاً كار با حسين سهيلي‌زاده دوست داشتني است. به هر حال تكليف كار ما معلوم است و آقاي سهيلي زاده هم كمتر با يك بازيگر دو ـ سه كار پشت سر هم انجام می دهد. پس اغراق نمي‌كنم سهيلي زاده آدمي است كه تكليفش با خودش روشن است. اين خيلي به خودش و همه كمك مي‌كند. او مي‌داند چه مي‌خواهد و اصلاً به دنبال شو دادن و نمايش خودش نيست. براي سهيلي‌زاده قصه مهم است. او بسيار باهوش است و مذاق تماشاگر ايراني را خوب مي‌شناسد. دقيقاً مي‌داند چه كند تا تماشاگر درگير كارش شود. حواشي را كم مي‌كند و به اصل ماجرا مي‌پردازد. از آن كارگردان‌هايي است كه وقتي كارش مي‌رود براي پخش، شايد يكي ـ دو اصلاحيه در حد ديالوگ‌ داشته باشد. خودش سر صحنه مراقب همه چيز هست، چهارچوب و مديوم تلويزيون و مخاطبش را خوب مي‌شناسد و مدام مي‌گويد من به دنبال قصه هستم. اين كار براي من تجربه خوبي بود. من در اين 5 ماه كوچكترين تنشي نديدم. هر روز خوشحال هستم كه سر كار مي‌روم.
با بچه‌هاي اين پروژه به من خوش مي‌گذرد و واقعاً مهم است كه در شرايط سخت كار (5 ماه هر روز 6 صبح بیدار شدن و روزی 12 ساعت كار) تو با گروهي كار كني كه هر روز دلت تنگ شود و از ديدن همكارانت انرژي بگيري. فضاي اين سريال بسيار دوستانه است. بچه‌هاي گروه همه همراه هستند و من امروز از همكاري با آقاي سهيلي‌زاده بسيار خرسند هستم. واقعاً خسته شدم. جا دارد از آقاي افسري هم به عنوان مدير تصويربرداري سريال يادي كنيم كه واقعاً در كارش متبحر است و انرژي مي‌گذارد. البته همه دوستان سر اين كار پرانرژي بودند از نفر اول تا من سام درخشاني.

برنامه بعدي‌ات چه خواهد بود؟
ـ يك سريال نوروزي پيشنهاد شد كه واقعاً راه نداشت بخواهم براي عيد هم بازي كنم و دوباره روي آنتن باشم.
مهران رجبي مي‌شدي.
ـ (مي‌خندد) آقاي رجبي بازيگر بامزه‌اي هستند و مردم دوستشان دارند، اما من... ضمن اينكه در نوروز نمي‌توان با پايتخت (3) خيلي رقابت كرد.
با اين شرايط انتخاب بعدي‌ات با چه فاكتورهايي همراه خواهد بود؟
ـ بعد از «پژمان» و «آواي باران» بايد كاري انجام بدهم كه باخت در كارش نباشد. ما بازيگران را براي خودشان كه دوست نداريم، براي كارهايي كه انجام مي‌دهند دوست داريم. دوست دارم به جايي برسم كه وقتي تيزر كار من در تلويزيون پخش مي‌شود، مخاطب بگويد اين كار خوب است، چون درخشاني در كار بد بازی نمي‌كند. اين نقطه تعالي من است، اعتماد مردم به انتخاب خودم را مي‌خواهم.
مجددا به سينما فكر مي‌كني؟
ـ بله، اخيراً دو كار سينمايي هم پيشنهاد شده كه يكي را خودم دوست داشتم بروم، اما بچه‌هاي برنامه‌ريز نتوانستند هماهنگ كنند. امروز خيلي انرژي ندارم اما به كار خوب چه سينما و چه تلويزيون نه نخواهم گفت. البته تن به هر كاري نخواهم داد. دوست دارم سينما را هم مثل تلويزيون با يك كار موفق دوباره كليد بزنم و پس از 4 ـ 5 سال با يك كار خوب و قوي و ماندگار به سينما برگردم. دوست ندارم بگويند اين بازيگر تلويزيون است و نمي‌تواند در سينما حرفي براي گفتن داشته باشد.
خبر دارم كه قرار است با يك فيلم سينمايي، با يك تيم آشنا كه اخيراً تجربه موفقي را نيز با هم پشت سر گذاشته‌ايد، دوباره به سينما برگردي؟
ـ (مي‌خندد) نمي‌دانم از كجا خبر داري، اميدوارم خبر نداشته باشي، ولي اجازه بده تا قطعي شدن كار صحبتي نكنم، اما به سينما و يك فيلم پرفروش و موفق فكر مي‌كنم. دوست ندارم بگويند فلاني فقط بازيگر تلويزيون است و در سينما گيشه ندارد.
حرف آخر...
ـاز تمام بروبچه‌هاي «آواي باران» تشكر مي‌كنم و به دوستانم خسته نباشيد مي‌گويم. از آقاي هاشمي اصل هم كه شرايط  خوبي را براي توليد اين مجموعه تلويزيونی مهيا كردند كمال تشكر را دارم. اميدوارم شرايط طوري رقم بخورد كه بتوانم مجدداً در خدمت اين عزيزان باشم.
 
---------------------------------
رهاااااااااااااااا به نوبه خودش از بازی بسیار خوب اقای سام درخشانی در اوای باران در نقش دکتر توتونچی تقدیر و تشکر میکند

 

 

تصویربرداری بخش های پایانی سریال در حال پخش «آوای باران» حسین سهیلی زاده هفته ی آینده تمام می شود.

به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون رادیو خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حسین سهیلی زاده - کارگردان سریال «آوای باران» - تصویربرداری سکانس های مربوط به قسمت 36 این مجموعه را دوم بهمن ماه با حضور در لوکیشن خانه ی «نادر» به پایان رساند.

کارگردان سریال «آوای باران» در این باره به خبرنگار ایسنا که در پشت صحنه ی سریالش حاضر شده بود، گفت: تصویربرداری بخش های پایانی این مجموعه یک روز قبل از پایان پخش سریال یعنی سه شنبه ، هشتم بهمن، به پایان می رسد.

سهیلی زاده در ادامه خاطرنشان کرد: پخش آخرین قسمت از « سریال اوای باران» نهم بهمن ماه به روی آنتن خواهد رفت.

به گزارش ایسنا، سام درخشانی ، الهام چرخنده و سیاوش خیرابی از جمله بازیگرانی بودند که در سکانس های مربوط به قسمت 36 سریال «آوای باران» مقابل دوربین رفتند.

حسین سهیلی زاده با هدف ایجاد جذابیت بیش تر برای مخاطبان پایان فیلم نامه سریال «آوای باران» را تغییر داده است.

سلیمانی به عنوان دستیار کارگردان این مجموعه درباره ی علت تغییر پایان فیلم نامه ی «آوای باران» به ایسنا گفت: این تغییر در راستای سلیقه ی مخاطبان صورت گرفته است.

به گزارش ایسنا، تصویربرداری سریال «آوای باران» به کارگردانی حسین سهیلی زاده همچنان ادامه دارد و گروه تولید هم زمان با فشردگی زیاد کار، سریال را به پخش می رسانند.

ابتدا رهاااااااااااااااااا به اقای درخشانی برای ایفای نقش دکتر توتونچی تبریک میگه

حالا لطفااااااااا گفتگوی اقای درخشانی بخونید

سام درخشانی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به نقش خود در سریال «آوای باران» و همکاری با حسین سهیلی‌زاده کارگردان این مجموعه تلویزیونی که این شب‌ها از شبکه سه روی آنتن می‌رود، گفت: من سهیلی‌زاده را از قبل می‌شناختم و حدود 10 سال پیش هم به عنوان مهمان در سریال «روزهای اعتراض» بازی کرده بودم و خیلی دوست داشتم دوباره با وی همکاری داشته باشم.

وی درباره نقش هایی که در این چند سال اخیر بازی کرده است، بیان کرد: من همیشه سعی کرده‌ام نقش های متفاوتی را انتخاب کنم گواه آن هم کارنامه ایست که دارم اما شاید یکی از دلایلی که احساس می شود که در این چندسال اخیر نقش های متنوع تری بازی کرده ام این بوده که بازی هایم بیشتر در کارهای پربیننده بوده است و به همین دلیل تفاوت نقش هایم احساس شده است وگرنه من همیشه به دنبال متفاوت بودن و به چالش کشیدن خودم بوده ام. همیشه هم نظرم این بوده که من به دنیال تجربه‌اندوزی هستم و فکر می کنم فاصله زیادی با نقطه ایده آل خود دارم.

بازیگر سریال «نابرده رنج» درباره بازی های تکراری و یا تیپ سازی های کلیشه ای در آثار تصویری عنوان کرد: بخشی از این تکرار به خود بازیگران برمی گردد که چقدر پخته باشند به طور مثال هرچقدر بازیگری تجربه بیشری داشته باشد نگاهش به خود و حتی به اجتماعش پخته تر است و این نگاه در بازی هم وارد می شود. بخش دیگر این قضیه هم به فیلمنامه ها برمی گردد که باید از این تنوع برخوردار باشند. خوشبختانه من در تلویزیون پیشنهادهای زیادی داشته ام و راحت تر توانسته ام دست به انتخاب بزنم.

درخشانی اضافه کرد: پیشنهادها اما در سینما کمتر بوده و من مجبورم در این حوزه حساسیت بیشتری داشته باشم و حالا منتظر فرصت هستم که بتوانم در یک کار خوب سینمایی بازی کنم. دلیل حساسیتم این است که عده ای همیشه بین سینما و تلویزیون نوعی تفکیک قایل شده اند به نحوی که اگر یک بازیگر تلویزیونی به سینما برود و موفق نباشد همه دلیل این عدم موفقیت را تلویزیونی بودن وی می دانند و من هم چون چند سال است که کار سینمایی نداشته ام، می‌خواهم برای ورود دوباره‌ام به سینما قوی عمل کنم تا در سینما هم بتوانم طرفداران خود را راضی نگه دارم. درواقع برای من مدیوم مهم نیست بلکه رضایت طرفدارانم اهمیت بیشتری دارد.

بازیگر «آوای باران» نظر خود را درباره بازی های این سریال اینگونه بیان کرد: فضای کلی کار هم اکنون برای من بدست آمده است زیرا در اوایل کار فکر می کردم که بعضی از بازی ها درنیامده اما الان فکر می کنم همه کاراکترها سر جای خود هستند. با این حال هربار که بازی های خود را می بینم فکر می کنم که اگر قرار بود دوباره بازی کنم به شکل دیگری آن را ایفا می‌کردم و تغییراتی در کارم می دادم. هم اکنون ما تنها چند قسمت از آنچه که روی آنتن می رود جلوتر هستیم و من فکر می کنم اگر زمان بیشتری داشتیم همین چند مشکلی که ممکن است الان وجود داشته باشد دیگر وجود نداشت.

بازیگر سریال «دارا و ندار» ادامه داد: به‌هرحال فکر می کنم این کار گرفته و مردم آن را دوست دارند مخصوصا در شرایطی که عده ای از مردم با تلویزیون قهر کرده اند و یا فکر می کنند که اگر برنامه‌های تلویزیون را نبینند، روشنفکر هستند این سریال توانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند. از طرف دیگر ممکن است بعضی از سریال های تلویزیون ما حرفی برای گفتن نداشته باشند اما فکر نمی کنم سریال های ترکی ماهواره هم محتوا داشته باشند.

درخشانی که پیش از این سریال در «پژمان» بازی کرده بود، درباره تفاوت های این دو کار اظهار کرد: یکی از دلایلی که این کار را پذیرفتم این بود که خواستم بعد از «پژمان» کار متفاوتی داشته باشم حالا هم خوشحالم که کارم در هر دو گرفت و مخاطبان متوجه حضورم در هر دو نقش شدند.

این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان از یک اثر نمایشی که به همراه کامبیز دیرباز در سال آینده برای تئاتر خواهد داشت، خبر داد.

مجموعه تلویزیونی «آوای باران» به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی محمد هاشمی اصل هر شب به جز پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها ساعت 20:45 از شبکه 3 سیما پخش می‌شود.

-------------------------------------------------------------------------

رها=ضمن تشکر از همه عوامل این سریال و خسته نباشید ویژه به نویسندگان سریال و اقای سهیلی زاده کارگردان اوای باران

امیدواریم اخر قصه همه چیز به خوبی خوشی تموم شه

نادر زیور متحول شوند ادم خوب بشوند

باران فرید ازدواج کنن

دایی طاها دخترشو ببینه نادر زیور ببخشه با مرضیه ازدواج کنه

شکیب بیچاره پولدار شه کیانوش دختر موردعلاقشو پیدا کنه

افرین بسلامتی مادر بشه

مراد از زندان بیاد بیرون با گلپری خوشبخت بشه

سینا بیتا از نادر زیور معذرت خواهی کنن

اقای سهیلی زاده نمیدونم اخر سریال چطور عوض کردین ولی اگه میخواهید

دل یک ملت شاد بشه

نه کسی بمیره

نه کسی بره زندون

نه کسی نا امید بشه

---------------------------------------------

 

عکسهاااااااا با تشکر از مهلا جون و سحر جون وب my star

یک خسته نباشید به همه عوامل سریال اوای باران

مخصوصاااااااااا اقای درخشانی و خانم چرخنده که فوق العاده بودند

 

عکس متعلق است به وب عشق است مثلث دوستی

با تشکر از شکیلاااااااااااااااااا جووووووووووووون

---------------------------------------------------------

اوای باران سریالی است که در فرصتی بسیار اندکی که به گروه سازندگان ان داده شده است این گروه سریال را به پخش شبکه سوم رسانده و همچنان در حال ساخت قسمتهای بعدی ان هستند

سریالی که علیرغم ضعفهای فراوان در فیلمنامه و طراحی صحنه و لباس بعضی از بازیگران در بعضی از قسمتها توانسته حجم انبوهی مخاطب پیدا کند ضمن خسته نباشید به کلیه عوامل این سریال

میخواهم کمی درباره نقاط ضعف فیلمنامه و ایرادات ان صحبت کنم

1-دایی طاها به زندان میافتد او که دکترای داروسازی دارد و شرکتش مجوز ورود انحصاری بعضی از داروها را در اختیار دارد ایا وکیل ندارد؟بعد از رفتن ان وکیل حاذق ترکیه ای!! ایا نمیتوانست با وکلای شرکت خودش تماس بگیرد؟بعد از اینکه مدتها از نادر و دخترش بیخبر بود نمیتوانست از طریق سفارت ایران در ترکیه تقاضای کمک بکند؟

2-دوست دایی طاها دکتر مرتضی که خواهرش نامزد طاها نمیبایست اقدامی برای نجات طاها انجام بدهد؟مگر سفر به ترکیه سفر به کره مریخ بود که از ترس نادر و تنها به صرف گفته نادر که داییم گفته بهتون بگم فراموشش کنید بیخیال دوستش شود؟ایا دایی طاها وقتی از تنها دخترش بیخبر است و هیچ چاره ای دیگر ندارد نمیتوانست با دوستش مرتضی تماسی بگیرد؟

3-پیداشدن باران بسیار خنده دار بود!!!!!!!مردم بچشون گم میشه از یکساعت بعد میگردند دنبالش تا سالها شاید نتوانند پیدایش کنند!!!اما فرید عکس20سال قبل باران را زیر شیشیه ماشینها میگذارد و باران پیدا میشود!!!!!!!!هندی تر از هندی!!!!!!!

4-طرز ادبیات و حرف زدن باران اصلا درست نیست!امثال دخترانی مانند باران کم نیستند در جامعه ما ولی اینگونه حرف نمیزنند اقایان نویسنده هدف شما از این لحن ادبیات باران با بعضی از دیالوگهای شرم اورش چه بوده؟؟؟؟؟نمونه اش باران به افرین زن شکیب میگوید=شکمت اومده جلو گوشت که ورم نکرده نشنیدی چه گفتم!!!!!!واقعا این ادبیات وقیح است!!!!متاسفم

5-کشوری که به فکر ازدیاد نسل افتاده و وهم و غم مسئولانش این است که جمعیت کشور را زیاد کنند لطفا به عوامل فیلمساز!!!!!!!!خود بگویید تقدس مادربودن را نشکنند!!!!!!غذاخوردن افرین را ببینید طرز لباس پوشیدن او را ببینید جلو کیانوش و بقیه نامحرمها حتی یک چادر برای لباس او طراحی نشده است......درصورتی که زن ایرانی از هرقشر و طبقه ای که باشد در موقع بارداری مواظب لباس پوشیدن خود در جلو نامحرم است

6-بازی باران خوب نیست همانگونه که بیتا و سینا خوب انتخاب نشده اند البته من دلیل اینگونه انتخابها را خوب میدانم در سریالهای ایرانی چند بازیگر ستاره و چهره با دستمزد بالا انتخاب میشود و چند چهره جدید را به علت اینکه دستمزد بسیار ناچیزی دریافت میکنند روی انتن میفرستند وبعد حجم انبوه تبلیغات را برای انها شروع میکنند و بعد هم احتمالا پورسانتهایی از کارهای بعدی انها میگیرند(البته ازاده زارعی دستیار کارگردان بوده و یک فیلم سینمایی هم بازی کرده)....نمونه این مدل بازیگران فراوان است از ماه اینده منتظر نشریاتی باشید که همانگونه که عکسهای نرگس محمدی و سحرقریشی سوژه هر هفته شان بود بیتا و باران سوژه جلد انها باشد..........

7-تا اینجای داستان درست متوجه نشدم مهندس فرید شغلش چیست!!!!!!!!!و چقدر بدم میاید در سریالهای ایرانی ارزش دختر ایرانی پایین میاید!اون از صاحبخانه فرید که به زور میخواهد دخترش را به فرید ببندد!!!!!!! این از بیتا پولدار که عاشق سینه چاک سینا شده که به قول سام درخشانی=اقا در یک کلام سینا تنبان خودشو هم نمیتونه بکشه بالا

8-بازی باران مرا یاد پسرخاله کلاه قرمزی می اندازد!!!!!!!!!سکانسی که در بیمارستان برای اولین بار فرید را میبیند و دیالوگ رد و بدل میکند

-------------------------------------------------------------------

حرف اخر اینکه من مطمئنم اگر به این گروه فرصت بیشتری داده میشد خیلی بهتر میتوانستند عمل کنند

اما باید اعتراف کنم سهیلی زاده واقعا کارگردانی است که بلد است مخاطب را به دیدن سریالش ترغیب کند

او با اوردن بازیگرانی چون حمیدرضا پگاه و سام درخشانی و الهام چرخنده که هر سه بازیهایی بسیار خوب و قابل قبول از خود ارائه داده اند

توانسته بسیاری از نقاط ضعف سریال خود را پوشش دهد

بازیگرانی که انقدر نقش خود را خوب از کار دراورده اند که تا مدتها پس از اتمام سریال هم

دایی طاها نادر و زیور را فراموش نخواهیم کرد

-------------------------------------------------------

لطفا پستهای زیر را هم بخوانید

کلیک کنید

شخصیت نادر اوای باران

تنهایی در اوای باران

نقد سریال اوای باران

 

زندگی آمیخته ای از نیکی و بدی و خیر و شر

باني فيلم آنلاين : آثاری که قصه هایشان برگرفته از متن زندگی روزمره مردم و واقعیات اجتماعی است، به دلیل ایجاد فضاهایی آشنا و ملموس برای مخاطبان غالبا با استقبال گسترده ای از سوی آنها همراه می شوند.

مجموعه تلویزیونی «آوای باران» که این روزها مراحل تصویربرداری خود را در خانه ای در خیابان فرشته سپری می کند، کاری از گروه اجتماعی شبکه سه است که به تهیه کنندگی محمد هاشمی اصل ملودرامی اجتماعی و اخلاقی را دربر می گیرد. ضمن اینکه در این مجموعه به بعضی از آسیب های موجود در جامعه نیز اشاره شده و در قالب داستان هایی پر گره به آنها پرداخته می شود. سریال آوای باران دارای 40 قسمت 45 دقیقه ای است و مراحل تصویربرداری خود را از اوایل شهریور در لوکیشن کارخانه ای در جاده مخصوص کرج آغاز کرده است. ثریا قاسمی، حمیدرضا پگاه، سام درخشانی، الهام چرخنده، مهران احمدی، امیر دژاکام، مهران رنجبر، سپیده خداوردی، سیاوش خیرابی، نیلوفر پارسا، آزاده زارعی و... از جمله بازیگران اصلی این سریال هستند.
داستان آوای باران نیز قصه مردی به نام طاها ریاحی را در بر می گیرد که تاجر داروست و در زندگی کاری به ناحق با مشکلی مواجه می شود و پس از دست و پنجه نرم کردن با آن به زندگی خود بازمی گردد. قصه آوای باران که نگارش آن را علیرضا کاظمی پور و سعید جلالی بر عهده دارند، در دو مقطع زمانی متفاوت روایت می شود که یکی مربوط به دهه 70 است و دیگری در زمان حال می گذرد. همچنین بر این اثر همچون دیگر کارهایی که تاکنون از حسین سهیلی زاده کارگردان مجموعه شاهد بوده ایم، رویکردی اجتماعی حاکم است و درباره باندهای تکدی گری و کودکان کار نیز مباحثی مطرح می شود. یکی دیگر از ویژگی های قصه آوای باران نزدیکی نسبی اش به فضای داستان الیورتوییست به نویسندگی چارلز دیکنز داستان نویس معروف قرن 19 میلادی انگلستان است و بنا به تعبیر کارگردان برداشتی ایرانیزه شده از آن صورت گرفته است.
 باخبر می شویم که قرار است مجید زین العابدین مدیر شبکه سه، فضل ا... شریعت پناهی مدیر گروه اجتماعی و محمدرضا فخرحسنی مدیر عمومی این شبکه در لوکیشن فعلی سریال که مربوط به خانه نادر و زیور در خیابان فرشته است، حضور یابند. همچنین به نیمه رسیدن مراحل تصویربرداری سریال نیز بهانه ای برای تهیه گزارشی از روند تولید و ساخت سریال است. ساعت حدود 6 عصر روز سه شنبه 28 آبان است که به خیابان آقابزرگی می رسم. محمدهاشمی اصل تهیه کننده و پوریا عطابخشی مدیر تولید سریال آوای باران مقابل درب خانه نادر و زیور منتظر رسیدن مدیر شبکه سه هستند. پس از سلام و احوالپرسی مطلع می شوم که سکانسی از قسمت بیستم اثر ضبط خواهد شد و اینکه چه کسانی مقابل دوربین می روند. مدیران شبکه سه از راه می رسند و به همراه گروه به وارد آپارتمان می شویم. خانه های مجلل و بزرگ که مربوط به یکی از خانواده های محوری داستان است. حمیدرضا پگاه، سام درخشانی، الهام چرخنده، نیلوفر پارسا از بازیگران اصلی کار در محل تصویربرداری حضور دارند. در همان ابتدای حضور انرژی و پویایی اعضای گروه قابل درک و دریافت است. مرتضی غفوری مدیر تصویربرداری به همراه بازیگران سریال در نشستی با مدیر شبکه سه، مدیر گروه اجتماعی و مدیر امور عمومی آن حضور می یابند. حسین سهیلی زاده آغاز گر این گپ و گفت نیم ساعته است و پس از سلام و احوالپرسی درباره روند پیش برد کیفی پروژه توضیحاتی را ارائه می دهد. وی همچنین می گوید چه بخش هایی از داستان در حال تصویربرداری است و درباره گریم بازیگران و تغییرات سنی نقش ها مباحثی را مطرح می کند.
الهام چرخنده نیز با اشاره به اینکه تیمی حرفه ای در سریال آوای باران همکاری می کنند، خطاب به مدیر شبکه سه درباره ویژگی های نقش خود ادامه می دهد: در زندگی روزمره و دنیای واقعی نیکی و بدی و خیر و شر با هم ترکیب شده است و نقش زیور هم شامل هر دو ویژگی است و نمی توان آن را مثبت یا منفی دانست.
سام درخشانی نیز می گوید که نقش نادر بسیار متفاوت از نقش هایی است که تاکنون به ایفای آن پرداخته است. در این گپ و گفت به میزان تاثیرگذاری آثار نمایشی در بین مخاطبان اشاره ای شده و بازیگران از تجربه برخوردها و خاطراتشان در هنگام پخش سریال حرف می زنند. زین العابدین در این رابطه می گوید: مردم ما گاهی اوقات ارتباط جدی و عمیقی با آثار نمایشی و بعضی از نقش های خاص آنها برقرار می کنند و ممکن است به قدری این نقش ها برایشان باورپذیر بوده باشد که برخوردهایشان با بازیگران آن کاملا بر مبنای تصورشان از نقش شکل بگیرد.
به دلیل روایت دو مقطع زمانی در آوای باران گریم بازیگران آن باید ویژگی های سنی شان را به خوبی تداعی کند. محمد هاشمی اصل تهیه کننده مجموعه می گوید به این اصل در چهره پردازی توجه کافی صورت گرفته است.
سهیلی زاده نیز در همین باره می گوید: خوشبختانه سن واقعی بازیگران به گونه ای بود که می توانستیم تفاوت های سنی نقش ها را در گریم شان اعمال کنیم و باور پذیر هم جلوه کند، زیرا میانسالی یا جوانی کاراکتر ها در مجموعه چندان از سن اصلی خودشان دور نبود.
بخش دیگری از نشست به معرفی بازیگران جدید کار از جمله نیلوفر پارسا بازیگر نقش بیتا اختصاص می یابد و زین العابدین درباره تجربه های قبلی سهیلی زاده این طور نظر می دهد: یکی از ویژگی های کاری و نبوغ آثار آقای سهیلی زاده این است که در هر مجموعه ای دست کم دو یا چند چهره جدید به عرصه بازیگری معرفی می شوند.
در پایان این جلسه کوتاه همچنین توضیحاتی درباره سکانس های آینده و نحوه مدیریت بازیگران کودک و نوع چیدمان نقش ها از سوی کارگردان بیان شده و وی از پایان تصویربرداری 20 قسمت از کار در حدود 15 روز آینده خبر می دهد.
پس از پایان این جلسه زین العابدین با اشاره به سوژه های مورد نظر در این سریال نظر خود را نسبت مضامین این مجموعه تلویزیونی اینطور اعلام می کند: سریال آوای باران در برگیرنده موضوعاتی اخلاقی و ارزشمند است. در این سریال علاوه بر این که یک آسیب اجتماعی و موضوع کودکان کار و تکدی گری مطرح می شود، یک رویداد تاریخی نیز در داستان وجود دارد.
سهیلی زاده در پاسخ به اینکه این طرح موضوعی به عنوان قصه ای جداگانه در سریال مطرح می شود یا نه، ادامه می دهد: موضوع سقوط هواپیمایی ایران در سال 67 توسط آمریکایی ها در سراسر داستان حضور دارد و نکته جالب توجه درباره این سریال، آن است که در کنار ملودرام موجود در اثر و همچنین رویکرد اجتماعی آن به یک ماجرای سیاسی هم پرداخته می شود.
موقعیت مناسب برای ضبط سکانس پایانی سه شنبه فراهم و برداشت سکانس 534 از قسمت بیستم مجموعه آغاز می شود. مدیر شبکه سه و حسین سهیلی زاده پشت مانیتور قرار دارند و گروه نیز مشغول آماده کردن صحنه برای ضبط این سکانس هستند.

در این بخش زیور با بازی الهام چرخنده در آشپزخانه مشغول گفت و گوی تلفنی با فرزند خود فرید (با بازی سیاوش خیرابی) درباره موضوعی است که از وی پنهان شده است. از طرفی طاها و نادر در سالن پذیرایی به بحث و جدل با یکدیگر می پردازند. پس از یکی دو بار تمرین تصویربرداری آغاز می شود. پیش از آن سهیلی زاده درباره نحوه جایگیری بازیگران و حرکت آنها نکاتی را تذکر می دهد و تمرین ها را روتوش می کند.
دیالوگ های زیر بین بازیگران رد و بدل می شود.
زیور تلفن به دست دارد و در حال صحبت با فرید است: الو سلام فرید جان. چطوری پسرم؟
فرید: سلام خوبم چه خبر؟
زیور: هیچی... چه خبر؟! پدرت تازه از سر کار اومده، خسته و کوفته افتاده رو کاناپه خوابش برده.
همزمان با مکالمه این دو شخصیت طاها(حمید رضا پگاه) با عصبانیت از جا بر می خیزد و به سمت آشپزخانه حرکت کرده و خطاب به نادر می گوید: انقدر به من نگو چی درسته چی غلط... من خودم می فهمم چی به صلاح دخترمه.
نادر(سام درخشانی) نیز می گوید: من که چیزی نگفتم شما زود از کوره در می ری. و بدین ترتیب باقی دیالوگ ها از سوی بازیگران ادا می شود. در نهایت پس از چند بار ضبط سکانس مورد نظر یکی از برداشت ها مورد تایید کارگردان قرار گرفته و گروه کار خود را در این روز کاری به اتمام می رسانند.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 104 صفحه بعد
پيوندها